گنج نامه مقصود
گنج نامه مقصود

گنج نامه مقصود

من غرغرو

وقتی که کلی کار و پروژه داری اما مریض شدی و به سختی داری اونا رو انجام میدی

وقتی که به جای این که تو رختخواب باشی باید تا پاسی از شب دانشگاه بمونی 

وقتی که دوست داری به یکی نق بزنی و هیچ کی نیس

وقتی داری غر میزنی و دوستت یه دفعه دعوات میکنه چقدر نق میزنی ما هم مریض میشیم( قبول دارم نق میزدم ولی حالا چی می شد چند دقیقه تحملمی کرد!) 

وقتی می بینی اکثر بچه ها پروژه آماده بقیه رو دارن تحویل میدن و تو هنوز اندر خم یک کوچه ای 

وقتی که هنوز داستان ها و جریان های خوابگاه تموم نشده و هم چنان سر اون قضایا اعصابت داغونه 

وقتی دقیقا تو زمانی که تو سرت این همه شلوغه و اوضاعت این جوریه سر و کله یه خواستگار جدید پیدا می شه

و خلاصه وقتی همه این اتفاقات کوچولو جمع می شن و تو نمی دونی باهشون چه کار کنی...

کاش که این هفته به سرعت هر چه تمام تر بگذره

چقدر کم صبر و طاقت شدم!!!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد